اولین روز عشقی ما در اتوبوس(93/1/16)
خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 678
بازدید کل : 283107
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 13:39 :: نويسنده : فافا

سلام به پسملِ خودم و سلام به دوستای عزیز که خیلی بهشون عادت کردم روزی چندبار همتون رو چک میکنم حتی اگه سرم خیلی شلوغ باشه غمگین باشم یا شادخوب جونم براتون بگه که من هرچند وقت یه بار ویار میکنم یه بار گوجه سبز که همسری کلی گشت تا از تجریش پیدا کردیه بار اب زرشک از این کثیفا که تو چرخ میفروشن اما همسری نذاشت بخورم رفت واسم بهداشتیش رو خودش درستید نوش جان فرمودم اما هنوزم دلم میخواد از اون چرخی ها اب زرشک بخرم بخورمو اما الان نزدیک ده روز میشه که بنده ویارم افتاده به همسری دوست دارم پیشم باشه زُل بزنه بهم نگام کنه دوست دارم بزنمش لوپشو بکشم گازش بگیرم بغلش کنم فشارش بدم اما کووووووو همسریشمال که بودن بابای همسری مامان2 با دوستاشون رفتن بیرون دور دور بابا ماشین رو زده به دیوار یه کمی رنگش رفته الانم درحال تعمیرِ بخاطر همین همسری دیروز بی ماشین بود منم کلاس داشتم نتونست بیاد دنبالم میخواست اون همه را رو با مترو تاکسی بیاد من نذاشتم گناه داره بچم خوووگفت بیام یونی اینجوری بیشتر کنارهمیم اما من گفتم نعخیرم خلاصه یه جا قرارگذاشتیم تا یه مسیر نیم ساعته رو باهم باشیم رفتم نزدیک ایستگاه اتوبوس تا برسم هی چشم چرخوندم ببینم نفسیم رو از دور میبینم  که ندیدم منم دور زدم رفتم پشت شیشه ی ایستگاه پاهای عشقم رو از دور دیدم به خدا کلی ذوق کردمیه تیکه تبلیغاتی که رو شیشه میزنن کنده شده بود خم شدم از اونجا همسری رو نگاه کردم داشت زنگ میزد به من که ببینه کجام که چشمش به خانومش که داشت یواشکی شوهرش رو دید میزد روشن شد

دوتایی سوار اتوبوس شدیم زود از کاکائوهای عیدمون به همسری دادم خورد هی میخورد اشغالش رو خیلی شیک مینداخت داخل کوله پشتی منگفتم راحتی شما خندید گفت اینا ور میبینی(اشاره به اشغال کاکائو)نگه دار بعداً همش خاطره میشه گفتم نخیر دستت درد نکنه ما از این خاطره ها زیاد داریم اخه من بعضی از چیزا رو به عنوان یادگاری نگه میدارم مثلاً کاغذ چای یا نسکافه هایی که دو سه سال پیش با همسری تو پارک میخوردیم...عکسای این چند روز عید رو به همسری نشون دادم و رسیدیم به عکس دوستم که تو لاین عکس خودش نامزدش رو برام فرستاد قبلاً به همسری گفته بودم نامزد دوستم خیلی بدقیافه بدهیکلِ دوستم حیف شد زیادم دوستش نداره فقط بخاطر وضع اقتصادی پسره بهش جواب مثبت داد عکس رو به همسری نشون دادم گفت اره دوستت خوشگله منم فقط تو همین زمینه حسودم یعنی اصلا دوست ندارم همسری غیر از من از کسی تعریف کنه حتی تعریف به این کوچیکی یه کلمه ای حتی دوست ندارم از دوتا مامان ها هم تعریف کنه چیه خوووو نسبت به عشقم حسودمُ حساس دست خودم نیساول که گفت خوشگله ناراحت نشدم خودمو لوس کردم گوشی رو ازش گرفتم همون لحظه به شوخی یکی زدم پشت گردن همسری اقا یه صدایی داد خودم خشکم زد محکم نزدما نمیدونم چرا اون صدا رو داد نفسی هم به من زُل زد یهو دوتایی زدیم زیر خنده خوب بود اتوبوس خلوت بود قسمت خانوما دو سه نفر نشسته بودن قسمت اقایونم کم بودن همشون مُسن بودن  همسری گفت زشتِ دیوونه این کارا چیه نگامون میکنن بعدم تا برسیم خونه من مثلاً با نفسی قهر بودم میگفتم برو اونور بشین به من دست نزن قهرم باهات ایشونم میخندید میگفت چیه بابا به خدا بی منظور گفتم حالا اون وسط من هی دلم میخواست گردن همسری رو بوس کنم بدجوری چشمک میزد بازوشو میخواستم گاز بگیرم هی دستش رو صندلی سمت من بود گفتم اینجوری دستت رو نزار اصلنم نمیخوام گاز بگیرم قهرم باهات

یه کمی مغز اجیل برای همسری گذاشته بودم کنار بهش دادم گذاشت جیبش گفت بعداً میخورم از پیش من میخواست بره پیش دوستش گفتم میری اونجا به اون ندیا همه رو خودت بخورگفت چشم شیرینی نخودچی هم دوست نداشت نخورد خودم زدم به بدن من برعکس همسری عاشق شیرینی نخودچیمبه خونه رسیدیم پیاده شدیم من باز مثلا با همسری قهر بودم یه مشت کوبیدم بهش گفتم اصلا با من نیا ایشالا بابام الان بیاد ببینه تو هستی فکر کنه مزاحمم شدی بزنَتِتنفسیم هم میخندید میگفت عیبی نداره بابا میاد میگم اقا بیا دخترت رو ببر دیگه ما رو ول نمیکنه چسبیده به ماتو کوچه همسری هی منُ هول میداد میخندید منم میرفتم اونور میگفتم مزاحم نشو یه جا همسری پاش گیر کرد قیلی ویلی میخواست بره گفتم اهان اگه بخوری زمینم اصلا نگران نمیشم نمیگیرمت جلوی در خونمون بابای کردیم من صبر کردم همسری از کوچه بره تا برمیگشت منُ ببینه سرم رو برمیگردوندم که یعنی من تو رو نگاه نمیکنم از شانس ما هم سر ظهر همسایمون اومد مجبور شدم بدون بابای اخر از نفسیم بدبو بدیو برم خونه

عشقنامه:دلم میخوادت خووووووب مرد زود بیا پیشم دیگه تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازیخنده های تو اتوبوس خیلی بهم چسبید عشق من باور میکنی راه نیم ساعته رو انگار کنار تو پنج دقیقه ای رسیدم چقدر وقتی حواست نبود نگات میکردم کیف کردم وقتی دیدم تو اتوبوس فقط من و تو کنار همیم کلی خنده های ریز دوتایی داشتیم همه تنها بودن احساس میکردم دارن باحسرت نگامون میکنن شاید با دیدنِ ما یاد جوونی های خودشون افتادنشانس اوردی با اتوبوس اومدیم اگه با ماشین خودمون بودیم انقدر جیگر شده بودی تا خونه تمومت میکردم عاشقـــــــــــــــــــــــتم جیگمل من

دوستای خوبم صلوات شمار گوشه وبلاگ گذاشتم برای روبه راه شدن کارای عشقم اولین صلوات رو خودم میفرستم

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

نظرات شما عزیزان:

یه دوست
ساعت9:46---31 تير 1393
عشقتون خیلی خوبه به خدا،عشق باید همینطوری باشه،باید بچه بازی در بیارید،باید اینطوری باهم قهر کنید باید خوش بگذرونین
خوشبخت باشید همیشه
دوست خوبم:ایشالا یه عشق خوب پاک هم نصیب تو بشه دختر گل


sisi
ساعت19:46---27 ارديبهشت 1393

سلام عزیزم مطالبت عالیه امیدوارم همیشه خوشبخت باشی در کنار همسری عزیزت
میشه رمزو بهم بدی عایا؟

پاسخ:سلام دوستم ممنون عزیزم

اولین بار کامنت میزاری سی سی جون نمیتونم امیدوارم ناراحت نشیبوسهبخاطر شما دوستای تازه خاموش اکثرا ادامه مطلب رو تا چند روز بدون رمز میزارم



فاطيما
ساعت15:03---1 ارديبهشت 1393
به منم رمز ميدي؟
پاسخ:اره عزیزم فرستادم


ماه بانو
ساعت10:46---28 فروردين 1393

وا یخدایا مردم ازخنده همسریتو زدی صداش ناجور بود اییییییییییییی خندیدیممممممممممممممم باز مردم ویار میکننااااااا اینجور قهرا خعلی میکیفه نع؟نگا تووبم سمت راست نوشتم توارشیو بانویه ایرانی تو پیوندامه ینی اگه خاستی اونجا عضو شو انجمن اونجاس فقط معرفتو بزن ماه بانو به فارسیم بزن اگه عضو شدی بعداینکه من باچنتاازین بچه ها چون صمیمی شدم اومدم توواتس اپووایبر گروه درست کردم همیشه پیش همیم دیگه

پاسخ:چشمکاما خدایی بعدش ناراحت شدم از دستم اونجوری دررفتخجالتی

اهان پس اینجوریاس حالا میام ببینم چه خبرِ تو انجمن ماه بانو اسمت وکیل بانوم بود قشنگ بودابوسه



ملیح
ساعت22:14---26 فروردين 1393

سلام عزیزم
ای جونم چه بامزه نوشتی این پست رو
ین قهرای اینجوری آخ حال میده ها )
منم حسودم )))
منم رمز موخوااام

پاسخ:سلام ملیح جون

همه پست هام قشنگن{#emotions_dlg.tongue_out}

میبینم که حسودا همه دور همیم بهمون خوش میگذره{#emotions_dlg.laughing}

عکس اواتار وبلاگ منُ گذاشتی تو یکی از پست هات ای شیطون{#emotions_dlg.smile}

شما یه کامنتی رو باز بزار من بیام رمز بدم خانووووووووووووم{#emotions_dlg.undecided}

 



مریم
ساعت21:34---25 فروردين 1393

سلام فافا جونم
ای جان! بازم لذت بردم
عاشقونه هات ابدی عزیزم
صلوات هم فرستادم

پاسخ:سلام عزیزمبوسه

مخسی مخسیلبخند



سالی
ساعت21:25---24 فروردين 1393

کجایی فافا جوون دلم تنگ شده ...
پاسخ:هستم دیگه ببین چه زود کامنتت رو تایید کردمچشمکشما زود به زود پست بزار من رو میبینیبوسه



غزل
ساعت12:46---24 فروردين 1393

اي ول فافا بزن عزيزم بزنش كه عادت كنه
چه عروسكاييييييييييييييييييي چقده قشنگگگ
بده به من يكيشو

پاسخ:اِاِاِ نگووووووووو عشقم گناه دارهگریه

نمیدم مگه تو اون جعبه قشنگرو دادی به منخنده



دریا
ساعت23:19---23 فروردين 1393

اول از همه بگم که خیلی گلیییییییییییییییییییییییییی خانوم تکی کلا
ایول حسود باش همیشه البته به اقایی جونت هااااا
کیفتم میاد اتفاقا خوبه همرنگ لوس میشد
همیشه بخندیییییییییییییییییییییین ایشالااا
توام ویار داشتیییییییییییییی؟

پاسخ:چرابی تقصیرپ ن پ غیر از اقایی میخوام به کی حسود باشمزبان درازیمرسی عزیزمبوسهاره مگه توام داشتی الان درحال حاضر ویار برگ دلمه دارم:)



zahra
ساعت19:56---20 فروردين 1393
آخی اصن بدون حسودی که دوست داشتن معنی نداره

صلواتم فرستاده شد
پاسخ:خوشم میاد درکم میکنن همه:) ممنون عزیزم:-*


مهدیه
ساعت15:16---18 فروردين 1393
سلام عزیزم

من تا الان از خواننده های خاموش پروپاقرصت بودم

از امروز تصمیم گرفتم روشن شم!!!!

خیلی خوشگل و کامل مینویسی

برای خودتو همسریتم ارزو میکنم ک ایششالا هر چ زودتر ب ارزوهای قشنگتون برسید




پاسخ:به به مهدیه خانوم خوش اومدی به صندوقچه ما بابا خو روشن بشید دوست بشیم دیگه چرا خاموش:( ممنون عزیزم:-*


ميشا
ساعت9:23---18 فروردين 1393
انشالله كه هميشه خوب و خوش باشي دوستم

لباست هم خيلي قشنگه

اين مدل حسوديها توي همه زنها هست اصلا زني كه حسودي نكنه همسريشو دوست نداره....
پاسخ:همچنین تو همسریت عزیزم ممنون دوستم:-* پس من خیلی همسرم رو دوست دارم چون خیلی حسودم به این کاراش:)


خانوم گل
ساعت18:08---17 فروردين 1393
فافا کلی خندیدم.خیلی باحال بود

قهرایه اینجوری که بیشتر هدف منت کشیه خیلی باحاله

اصلنم حسود نیستی عزیزم چون عاشق همسریتی این حست طبیعیه عزیزم

منم وقتی میخوام به همسریم ابراز علاقه کنم همچین موهای دستشو میکشم که میپره هوا

اصلن ما خانوما خیلی احساساتی ایم
پاسخ::)اره بابا من هی به همسری میگم حسود نیستم میگه هستی میبینم که شما هم دست به زن داری تازه دخملی هم که داره میاد یار داری دوتایی بزنید:)


همسری
ساعت15:38---17 فروردين 1393
سلام بعضیا

من قهرما نظر منو تایید نمیکینااااااااااااا

یعنی هر وقت یاد اون صدای کوبنده ی دیروز میفتم خندم میگیره مسخره

به خدا با اینکه دیروز پیشت بودم ولی دلم برات یه ذره شده کاش الان پیشت بودم

خیلی بیشتر از همه ی دنیا دوست دارم همه ی دنیاااااااااااااااااااااام
پاسخ:سلام ایـــــــــــــــــش:) داداش بدخواه مدخواه داری عکس بده جنازه تحویل بگیر دست به زن دارم توووووووپ:)) قربون دلت بشم پسمل من:-********** بوس مجازی نموخوام بوس غیرمجازی موخوام یالا تازشم خیلی خیلی دوست دارم جیگمل من:-*:-*:-*


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: